قالیباف؛ رودررویی رقبای ۹۶ در ۱۴۰۰؟


برترین‌ها: زمزمه‌های حضور اسحاق جهانگیری و قالیباف در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ بیش از پیش شده است و گویا رقبای انتخاباتی سال ۹۶ بی‌رغبت برای حضور در انتخابات نیستند.

باهنر، فعال سیاسی اصولگرا و نماینده ادوار مجلس به‌تازگی در گفت‌وگو با نشریه «مثلث» گفته است که جهانگیری به او (باهنر) گفته است اگر درخواست به حضور شود، در انتخابات حاضر می‌شود.

این گزاره در حالی است چندی پیش هم علی صوفی گفته بود که جهانگیری اعلام آمادگی برای حضور در 1400 کرده است: «آقای جهانگیری برای انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 صراحتا اعلام کرده که کاندیدا خواهد شد…

جهانگیری - قالیباف؛ رودررویی رقبای ۹۶ در ۱۴۰۰؟

آقای جهانگیری در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 96 صراحتا خود را کاندیدای جریان اصلاحات خواند اما به ‌دلیل حضورش در دولت خیلی آسیب دیده است».

یا آنکه روز گذشته محمد مهاجری در گفت‌وگو با «نامه‌نیوز» گفت: «آقای جهانگیری با آنکه عضو حزب کارگزاران است اما در بین اصلاح‌طلبان از مدیران عملیاتی، سالم، صادق و صالح به شمار می‌آید. اگر واقعا اصلاح‌طلبان عقلشان برسد روی آقای جهانگیری توافق می‌کنند…

آقای جهانگیری نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری می‌شود، چون از بخش معتدل جریان اصلاحات است… الان کار او بسیار برای نامزدی در انتخابات ریاست‌جمهوری سخت است؛ چون خیلی در دولت آقای روحانی از توانمندی‌های او استفاده نشد و الان اگر نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری شود، کسانی که در ستادهای انتخاباتی دیگر نامزدها هستند حتی برخی اصلاح‌طلبان به او انتقاد کنند که در همین دولت آقای روحانی چه کردی که حالا می‌خواهی نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 شوی؟

در این صورت آقای جهانگیری در یک دو‌راهی قرار می‌گیرد؛ چون یا باید به دولت آقای روحانی حمله کند که از او پذیرفته نمی‌شود یا باید سکوت در پیش گیرد -که به نظر می‌رسد همین کار را انجام دهد- که این هم به نفعش نخواهد شد… آقای جهانگیری نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری می‌شود ولو اینکه از همین الان بداند تأیید صلاحیت نمی‌شود. البته احتمال آنکه آقای جهانگیری تأییدصلاحیت نشود را ضعیف می‌دانم».

علاوه بر اینکه گویا خود جهانگیری تمایل دارد که در انتخابات حاضر شود و به گفته فعالان سیاسی اصلاح‌طلب یا حتی اصولگرا مانند باهنر او گفته است که می‌آید، به نظر می‌رسد که اصلاح‌طلبان هم بدشان نمی‌آید از او به‌عنوان نامزد مورد اجماع خودشان حمایت کنند؛ زیرا جهانگیری معیارهای لازم مورد نظر اصلاح‌طلبان را داراست.

اصلاح‌طلبان تقریبا پس از دی‌ماه سال 96 و اعتراضات گسترده‌ای که بخش‌هایی از مردم در پی مشکلات معیشتی داشتند، بدنه اصلی اصلاحات آرام‌آرام بر سیاست ورود به انتخابات با نامزد اصلاح‌طلب را در دستور کار قرار دادند؛ موضوعی که در انتخابات مجلس یازدهم هم محل بحث فراوان قرار گرفت تا‌حدی‌که پس از ردصلاحیت گسترده نیروهای اصلاح‌طلب اختلاف‌نظرهایی میان اکثریت اصلاح‌طلبان با بخشی که هنوز قائل به حمایت از نامزدهای ائتلافی بودند، به وجود آمد که در نهایت شورای عالی سیاست‌گذاری به دلیل نبود نامزدهای سرشناس اصلاح‌طلب لیستی ارائه نکرد.

پس از انتخابات مجلس این محور یعنی ورود در انتخابات ریاست‌جمهوری سال1400 صرفا با نامزد اصلاح‌طلب تشدید شد و تقریبا همه احزاب حتی کارگزاران هم به این جمع‌بندی رسیدند که دیگر نباید در پی سیاست ائتلافی بود. در‌این‌بین یک مخاطره اما وجود دارد و آن ردصلاحیت‌هاست.

جهانگیری - قالیباف؛ رودررویی رقبای ۹۶ در ۱۴۰۰؟

انتخابات مجلس نشان داد که اگر اصلاح‌طلبان با نیروهای سرشناس و سنتی خود وارد انتخابات شوند، احتمال عبورشان از فیلتر شورای نگهبان پایین خواهد بود و به نظر می‌رسد که چنین امری در انتخابات ریاست‌جمهوری نیز رخ خواهد داد؛ بنابراین ضرورت حمایت از نیرویی که هم کاملا اصلاح‌طلب شناخته شود و هم احتمال تأیید صلاحیتش بالا باشد، احساس می‌شود.

از سوی دیگر آن نیرو باید مقبولیت اجتماعی نیز داشته باشد و یک اصلاح‌طلب خنثی نباشد. با چنین شرایطی به نظر می‌رسد که اسحاق جهانگیری گزینه مناسبی برای اصلاح‌طلبان باشد؛ زیرا از یک‌سو نیرویی کاملا اصلاح‌طلب است؛ چنانکه اخیرا محمدعلی ابطحی پس از آنکه اعلام کرد فقط باید با نیروی اصلاح‌طلب وارد انتخابات شد، بدون ارائه خبری مبنی بر اینکه جهانگیری نامزد می‌شود یا نه گفت: «او هم که هنوز نامزد نشده است و نمی‌دانم نامزد می‌شود یا نه اما به‌هر‌حال آقای جهانگیری همیشه یک اصلاح‌طلب بوده است».

جهانگیری علاوه بر اصلاح‌طلب‌بودن شانس بالایی برای تأیید صلاحیت‌شدن دارد زیرا اولا از جایگاه معاون‌اولی ریاست‌جمهوری وارد انتخابات می‌شود و ثانیا در انتخابات پیشین ریاست‌جمهوری یعنی انتخابات سال 96 صلاحیتش تأیید شد و اگر اصل بر استصحاب باشد و اگر فرض را بر این بگذاریم که در چهارسال اخیر جهانگیری کاری نکرده است که مورد آزرده‌خاطرشدن شورای نگهبان شده باشد، او به حسب آنکه چهارسال پیش تأیید شد، ممکن است در این دوره هم تأیید شود.

افزون‌بر‌این در انتخابات سال 96 که او به‌عنوان نامزدی پوششی وارد انتخابات شد، با اقبال خوب مردم مواجه شد و به نظر می‌رسد که مقبولیت خوبی هم داشته باشد. علاوه بر اینها وجه او نیز افراط و تفریط نیست و بعید است جهانگیری با گروه‌ها و نهادهای مختلف با چالش‌های عمیقی روبه‌رو شود.

در همین زمینه چندی پیش اسماعیل دوستی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب ‌در قیاس محمدجواد ظریف و اسحاق جهانگیری گفته بود: «ظریف یک دیپلمات خوب است و شاید سبک مدیر اجرائی خوب در حد ریاست‌جمهوری نباشد، البته انسان محبوبی است و در این مدتی هم که در وزارت خارجه بوده انصافا زحمت کشیده…

اما به نظرم یک مدیر اجرائی برای اداره کشور نیست اما آقای جهانگیری شایستگی بیشتری برای ریاست‌جمهوری دارد و به نظرم کاندیدای اصلاح‌طلبان خواهد بود». یا علی صوفی بیان کرده بود: « جهانگیری در انتخابات 96 هم که حضور یافت، مردم بلافاصله به ایشان گرایش مثبت نشان دادند و به همین واسطه حتی قدری برای روحانی هم احساس خطر شد که اگر ایشان بخواهد ادامه دهد، ممکن است روحانی در حاشیه قرار گیرد اما آن روز قصد جهانگیری این نبود که با روحانی رقابت کند و بنابراین به نفع روحانی کنار رفت.

جهانگیری می‌تواند مورد قبول اصلاح‌طلبان برای معرفی به مردم باشد. این دیگر هنر جهانگیری است که چطور بتواند در مواجهه با مردم خود را از ارتباطی که با دولت روحانی و عملکرد ایشان داشته، مبرا کند. اینها به هنر جهانگیری و اصلاح‌طلبان که به کمک ایشان می‌آیند، بستگی دارد».

البته همان‌طور که صوفی هم گفته است، مسیر جهانگیری در 1400 راحت هم نخواهد بود زیرا بسیاری او را نماینده دولت مستقر می‌دانند و طبیعی است که به دلیل جایگاهش یعنی معاون‌اولی دولت، بسیاری از مشکلات را از چشم او هم ببینند. هرچند جهانگیری از مدت‌ها پیش گفته بود که در دولت اختیار عوض‌کردن منشی دفتر خود را ندارم: «من تا این لحظه اجازه برکناری منشی خودم را نداشته‌ام، پس از من انتظار نداشته باشید که وکیل و وزیر را تغییر دهم».

در کنار این موضوع نکته جالب موضع حزب کارگزاران است؛ درحالی‌که گویا بخشی از بدنه سنتی اصلاح‌طلبان از جهانگیری نام می‌برند، حزب کارگزاران هنوز موضع روشنی در قبال نامزدی او نگرفته است و این درحالی است که جهانگیری از نظر حزبی عضو حزب کارگزاران سازندگی است.

علاوه بر این همچنان نه به‌صورت رسمی اما به‌صورت گفت‌وگوهای پراکنده برخی از اعضای کارگزاران گویا تمایل‌هایی در این حزب بر حمایت از علی لاریجانی به‌عنوان گزینه‌ای ائتلافی دیده می‌شود؛ هرچند چندماه پیش حسین مرعشی، به‌عنوان سخنگوی این حزب اعلام کرد که کارگزاران با لاریجانی هیچ مذاکره‌ای برای انتخابات1400 نکرده است و تمایل کارگزاران هم حمایت از یک نامزد اصلاح‌طلب است.

مهاجری هم گفته: «البته موضوع تأیید صلاحیت نامزد ‌اصلاح‌طلب هم مطرح است که آن در اولویت‌های بعدی تصمیم‌گیری درباره مباحث انتخاباتی قرار دارد. ‌اصلاح‌طلبان در جلب آرای خاموش و خاکستری به مراتب موفق‌تر از اصول‌گراها هستند و همیشه نیز این مسئله را ثابت کرده‌‌اند. با توجه به این‌که امکان تکرار این اتفاق وجود دارد، عقل سیاسی حکم می‌کند که آنها فضای رقابت را رها نکنند. شخصا به آقای جهانگیری علاقه‌مندم و خیلی دوست دارم او کاندیدای جریان اصلاحات شود.

جهانگیری - قالیباف؛ رودررویی رقبای ۹۶ در ۱۴۰۰؟

1400 سخت‌تر از 92 و 96 برای قالیباف

آفتاب آمد دلیل آفتاب. جواد آرین‌منش، نماینده پیشین مردم مشهد در مجلس گفته «یکی از گزینه‌های اصلی اصولگرایان برای 1400، آقای قالیباف است که دارای سوابق اجرائی متعددی است و جزء افرادی هم هست که قاعدتا شورای نگهبان او را تأیید صلاحیت خواهد کرد؛ بنابراین دور از ذهن نیست که از بین نمایندگان مجلس، گزینه اول برای نامزدی انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ آقای قالیباف باشد». این گفته نماینده سابق مبنی بر تمایل رئیس مجلس برای ورود به کارزار 1400 نه پیش‌بینی است نه گمانه‌زنی؛ توضیح واضحات است. اینکه همه تحلیل‌ها مبنی بر اینکه نقشه راه قالیباف برای رسیدن به پاستور از بهارستان می‌گذشته اظهر من‌الشمس بوده است.

اینکه قالیباف در بزنگاه انتخابات مجلس ‌یکباره حاضر نشد در جلسات وحدت برای ماجرای انتخاب رئیس مجلس حاضر شود، به‌ویژه وقتی بحث میثاق‌نامه جبهه پایداری پیش کشیده شد، روی ترش کرد از همین بابت بود. میثاق‌نامه‌ای که قرار بود به قالیباف حق انتخاب بدهد؛ ریاست بهارستان یا ریاست پاستور. جبهه پایداری و برخی جریان‌های موضع‌دار با قالیباف در اصولگرایان نمی‌خواستند شهردار سابق تهران آنها و مجلس را پله بلندپروازی سیاسی خود کند. قالیباف اما خودش را در جایگاهی بالاتر از آن می‌دید که دیگران بخواهند برایش شروط تعیین کنند. او اصولگرایان را به خود بدهکارتر از این حرف‌ها می‌دانست؛ چرا‌که دوبار برای ریاست‌جمهوری او را جلو انداختند اما دست آخر حاضر به اجماع نهایی بر سر او نشدند؛ بنابراین از نگاه قالیباف حالا نوبت به تعیین شروط او و عمل دیگران رسیده بود؛ هم ریاست بهارستان را می‌خواست و هم پاستور را.

بهارستان برای دست‌گرمی و تقابل با رقیب قبلی و پاستور هم به‌عنوان غایت نهایی و اصلی. اما این گفته آرین‌منش که قالیباف گزینه قطعی اصولگرایان است، به نظر نمی‌رسد که چندان دقیق باشد. حداقل تا این لحظه و چند ماه مانده تا انتخابات، قطعا قالیباف گزینه قطعی نیست و بسیاری از اصولگرایان اتفاقا از نقشه راهی که قالیباف برای رسیدن به پاستور برای خود چیده و ریاست مجلس را طعمه ریاست پاستور قرار داده، از او دلخورند. به‌ویژه که بخش زیادی از آنها هم به دنبال یک رئیس‌جمهور جوان حزب‌اللهی می‌گردند که مشخصاتش را به‌هیچ‌عنوان در ناصیه رئیس مجلس نمی‌بینند. همه اینها درحالی است که به نظر می‌رسد کار برای فرمانده سابق نیروی انتظامی حتی از 92 و 96 هم سخت‌تر است.

این‌بار تنها ماجرا بر سر اجماع‌کردن یا نکردن در 1400 بر سر او نیست؛ چر‌اکه داعیه‌داران فراوان‌اند و رقیب اصلی هم وجود ندارد. پس احتمال اینکه آنها با تکثر نامزد و آرا وارد گود انتخابات شوند و لزومی به وحدت نبینند زیاد است. قالیباف این‌بار جنگ سخت‌تری نسبت به سال‌های قبل پیش‌رو دارد؛ چرا‌که باید شورای وحدت و شورای ائتلاف نیروهای انقلاب را مجاب کند و حتی در این صورت هم باز تنها تک‌تیرانداز نخواهد بود. با خیلی از نامزدهای دیگر مانند ضرغامی، دهقان، سعید محمد، محسن رضایی و….روبه‌رو خواهد بود.


طراحی و برنامه نویسی اپلیکیشن موبایل (اندروید و iOS) … با من تماس بگیرید 09124964046

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *